شمارش معکوس
گل پسر مامان سلام خوبی الان داریم با بابایی از دکتر میایم بابا زودتر به دنیا بیا دیگه آخه ما که خسته شدیم از بس که رفتیم سونوگرافی و آزمایش .... البته هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد بله دیگه
با تاریخی که آقای دکتر بهمون داده شما باید ٢١ روز دیگه به قول بابایی قدم رو چشم ما بذاری و خونه ما رو با اومدنت روشن کنی انشالله .
راستی ناقلا چرا فقط تو خواب بابایی میری چند شب پیش خوابتو دیده بود خلاصه که خیلی ذوق کرده بود آخه میگه شما تو خواب خیلی ناز بودی بابا محسن میگه تو رو بغل هیچکس نمیداده چه خود خواه مگه نه .... بابایی میگه نه خودخواهی نیست پسر خودمه . تو خواب اینقدر قربون صدقت رفته که به قول خودش دیگه شورشو در آورده پسر مامان قول بده که تو خواب منم بیاد باشه . احتمالاً این آخرین باریه که شما تو دلمی و من دارم برات مینویسم اگه خدا بخواد دفعه بعدی تو بغلمون باشی و برات بنویسیم . چند شب پیش داشتم با گوشی وبلاگتو آپ میکردم ولی هر کاری کردم نشد آخه سرعت پایین بود .
راستی یه خبر دیگه نی نی خاله طیبه هم به دنیا اومد یه دختر ناز که اسمش رو گذاشتن اسماء البته نرگس انتخاب کرده . دو سه شب پیش رفتیم و شام عقیقشو خوردیم انشالله که شما هم به سلامتی به دنیا بیایی و ما هم برای عقیقت شام بدیم .
خوب دیگه بابایی خسته اس آخه با عمو حمید میره سر کار شما دعا کن کاربابایی زودتر جور بشه باشه گلم . پس تا دفعه بعد خداحافظ
دلمون خیلی برات تنگ شده