دیشب خوابتو دیدیم
سلام گلم دیشب منو بابایی خونه عمه نصیره خوابیده بودیم نمیدونم چرا تازگی ها شبا اصلاً خوابم عمیق نمیشه با همین وجود دیشب خواب تو ناز نازی رو دیدم نمیدونم دختر بودی یا پسر ولی من داشتم لباسای تو کوچولوی ناز رو میشستم به بابا محسنم تو خواب سفارش میکردم که بهت غذا بده تو خواب بهش میگفتم که بچه گرسنه است .... ببین مامانی تو هنوز به دنیا نیومدی چقدر به فکرته وقتی صبح برای بابا محسن تعریف کردم کلی ذوق کرد و گفت جونننننم منو و بابایی خیلـــی دوست داریم خیلـــــی
نویسنده :
مامان فاطمه و بابا محسن
12:53